تخت جمشید شکوه تاریخی پادشاهان ایرانی
هر یک از کشورهای جهان جاذبهای شاخص را در خود جای داده است که با آوردن نامش تمامی تمدن و تاریخ آن خطه به ذهن متبادر میشود. از اینرو شاید بتوان گفت که تخت جمشید برای ایران چنین حکمی دارد. تصویر نمادین ایران کهن به تخت جمشید تعلق دارد که با قدمتی هزاران ساله بر تارک تاریخ جهان میدرخشد. یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران تخت جمشید است که از سال ۱۹۷۹ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت گردیده است. پرشیا قصد دارد در این مقاله شکوه تاریخی تخت جمشید را در سپهر میراث فرهنگی جهان و ایران به تصویر بکشد.
به عقیدهی ارنست امیل هرتسفلد، باستانشناس و ایرانشناس آلمانی که در دورهی رضا شاه پهلوی دست به کاوشهای علمی در تخت جمشید زده بود، دلیل اصلی ساخت تخت جمشید ارضای حس نیاز به فضایی شاهانه و باشکوه و استفاده از آن در وقایع خاصی مانند نوروز بوده است.
تخت جمشید در مرکز استان فارس، ۱۰کیلومتری شمال شهر مرودشت و در ۵۷ کیلومتری شیراز قرار دارد. ارتفاع از سطح دریا تخت جمشید ۱۷۷۰ متر میباشد. طرف شرقی این مجموعه کاخها بر روی کوه رحمت و سه طرف دیگر در درون جلگه مرودشت پیش رفته است. تخت جمشید بر روی صفّه یا سکوی سنگی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهی مرودشت است، واقع شده است. ابعاد تخت جمشید ۴۵۵ متر (جبههی غربی)، ۳۰۰ متر (جبههی شمالی)، ۴۳۰ متر (جبههی شرقی) و ۳۹۰ متر (جبههی جنوبی) میباشد. همچنین طول تخت جمشید برابر با طول آکروپولیس در آتن است، اما عرض آن چهار تا پنج برابر آکروپولیس است (رضاییان، فرزین. هفت رخ فرخ ایران. ص ۶۸). وسعت کل بنای تخت جمشید چیزی در حدود ۱۲۵ هزار متر مربع است.
نام اصلی این شهر پارسَه بوده که از نام قوم پارسی گرفته شده است. آنها ایالت خود را هم به همان نام، پارس میخواندند که یونانیان پرسیس (Persis) نوشتهاند و ما امروز آن را فارس مینامیم. پارسه، به همین صورت به عنوان نام شهر در سنگ نوشتهی نوشتهی خشیارشا بر جرز درگاههای «دروازهی همهی ملل» نقر شده است و در لوحههای عیلامی مکشوفه از خزانه و باروی تخت جمشید هم آمده است… نام مشهور غربی این محل، یعنی پِرسِهپلیس ریشهی غریبی دارد. در زبان یونانی، پِرسِهپلیس و یا صورت شاعرانهی آن پِرسِپتولیس (Perseptolis) لقبی برای آتنه، الههی خرد، صنعت و جنگ، که «ویرانکنندهی شهرها» معنی میدهد. این لقب را آشیل، شاعر یونانی سدهی پنجم ق.م. در چکامهی پارسیان، به حالت تجنیس و بازی با الفاظ، در مورد «شهر پارسیان» به کار برده است (علیرضا شاهپور شهبازی. راهنمای مستند تخت جمشید. بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد. تهران: انتشارات سفیران و انتشارات فرهنگسرای میردشتی، ۱۳۸۴. ص ۲۲). اما امروزه در زبان فارسی معاصر این بنا را «تخت جمشید» یا «قصر جمشید» مینامند. در شاهنامهی فردوسی آمده است:
جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش میکشیدند.
صدها سال پس از حملهی اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطرهی پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی خرابههای پارسه عبور میکردند، تصاویر حکاکی شدهی تخت شاهی را میدیدند که روی دست مردم بلند شده است و از آنجا که نمیتوانستند خط میخی کتیبههای حک شده روی سنگها را بخوانند، میپنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامهی خود از آن یاد کرده است. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستانشناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند که نام اصلی آن پارسه بوده است (بهنام محمدپناه. کهندیار. سبزان، ۲۷ فروردین ۱۳۹۰. ص ۷۰).
تخت جمشید یا پارسه (یا پرسپولیس، پرسهپلیس، هزارستون و صدستون) نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان، پیوسته پایتخت باشکوه و تشریفاتی پادشاهی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بوده است. در این شهر باستانی کاخی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شده است و به مدت حدود ۲۰۰ سال آباد بوده است. در نخستین روز سال نو گروههای زیادی از کشورهای گوناگون به نمایندگی از ساتراپیها یا استانداریها با پیشکشهایی متنوع در تخت جمشید جمع میشدند و هدایای خود را به شاه پیشکش میکردند (رضاییان، فرزین. هفت رخ فرخ ایران. ص ۶۸ و ۷۱).
در ۵۱۸ سال پیش از میلاد ساختن تخت جمشید به عنوان پایتخت جدید هخامنشیان در پارسه آغاز شد. تخت جمشید در ابتدا به دستور داریوش بزرگ ساخته شد ولی بعدها به فرمان پسرش خشایارشا و نوهاش اردشیر یکم گسترش و توسعه یافت و پس از آنها اردشیر سوم نیز در آن تعمیرات و تغییراتی ایجاد کرد. بر اساس یافتههای باستانشناسی این بنا در ۲۵ قرن گذشته و در دامنهی غربی کوه میترا یا رحمت و یا مهر و در زمان داریوش بزرگ آغاز شد و به گفتهی برخی از روایتها ساخت این بنای باشکوه و زیبا در حدود ۱۲۰ سال به طول انجامید.
بیشتر اطلاعاتی که در مورد تخت جمشید وجود دارد بر اساس سنگ نوشتههایی است که در این منطقه بر روی کاخها و دیوارها و لوحهها بر جای مانده است. پادشاهان ساسانی نیز کتیبههایی در تخت جمشید در کاخ تچر بر جای گذاشتهاند. پس از ورود اسلام به ایران نیز این مکان را محترم میشمردند و آن را هزار ستون یا چهل منار میگفتند و با شخصیتهایی همچون سلیمان نبی و جمشید ارتباطش میدادند. عضدالدوله دیلمی در تخت جمشید دو کتیبه به خط کوفی بر جای گذاشته است. همچنین کتیبههای دیگری هم به عربی و هم به فارسی در تخت جمشید وجود دارد که جدیدترین آن مربوط به دورهی قاجار است این کتیبه به فرمان مظفرالدین شاه قاجار نوشته شدهاست که در دیوار شمالی کاخ تچر قرار دارد (علیرضا شاهپور شهبازی. راهنمای مستند تخت جمشید. بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد. تهران: انتشارات سفیران و انتشارات فرهنگسرای میردشتی، ۱۳۸۴. ص ۱۱). کتیبهی عظیمی که از داریوش بزرگ بر روی دیوار جبههی جنوبی این بنا حکاکی شده است، نشاندهندهی این نکته است که پیش از این هیچ بنایی در این مکان وجود نداشته است.
بر اساس برآوردهایی که باستان شناسان انجام دادهاند، در دشت تخت جمشید ۳۹ قرارگاه مسکونی وجود داشته است و تخمین زده میشود که در زمان هخامنشیان ۴۳۶۰۰ نفر در این مکان سکونت داشتهاند.
تاریخدانان معتقدند که تخت جمشید توسط اسکندر مقدونی به آتش کشیده شده و تبدیل به یک ویرانه گشته است. همراه با بنای تخت جمشید، بخش بزرگی از هنر، فرهنگ و کتب دوران هخامنشیان نیز نابود شده است. امروزه باستانشناسان در ویرانههای باقی مانده از تخت جمشید آثار آتشسوزی و نابودی حاصل از آن را مشاهده و تایید میکنند.
دو آرامگاه به صورت کاملا تمام شده و یک آرامگاه به صورت نیمه تمام در تخت جمشید موجود است. آرامگاههایی که در دامنهی کوه رحمت و مشرف به تخت جمشید واقع شده است متعلق به اردشیر دوم و اردشیر سوم میباشد. در جنوب تخت جمشید یک آرامگاه به صورت نیمه تمام رها شده است که بر اساس نظر بعضی از باستانشناسان متعلق به داریوش سوم است (علیرضا شاهپور شهبازی. «شهر پارسه و مقام آن در تاریخ هخامنشی». در راهنمای مستند تخت جمشید. تهران: بنیاد پژوهشی پارسه پاسارگاد، ۱۳۸۴).
یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سردرها به عرض آنها و همینطور نسبت ارتفاع ستونها به فاصلهی بین دو ستون «نسبت طلایی» است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ایرانیان باستان در معماری است (بهنام محمدپناه. کهندیار. سبزان، ۲۷ فروردین ۱۳۹۰. ص ۷۰). یکی دیگر از عجایب معماری تخت جمشید این است که در ساخت آن از ستونهای چوبی استفاده شده، در حالی که تهستونها و سرستونها از جنس سنگ بودهاند. تنها زمانی از ستونهای سنگی استفاده شده است که عظیمترین سروهای لبنان یا ساجهای هند توان تحمل وزن سقف را نداشتهاند.
در مجموعهی تخت جمشید کاخها و بناهای گوناگونی وجود دارند که عبارتند از کاخ آپادانا، کاخ تچر، کاخ هدیش، کاخ ه، کاخ ملکه، کاخ سه در، کاخ صدستون، کاخ شورا و ساختمان خزانهی شاهنشاهی.
کاخ آپادانا
آپادانا یا کاخ بار داریوش و خشیارشا که اریک اشمیت، حفار تخت جمشید آن را «عالیترین، باشکوهترین و وسیعترین ساختمانهای تخت جمشید» خوانده، مشتمل است بر یک تالار چهار گوش مرکزی با ۳۶ ستون و سه ایوان، در جهتهای شمال، شرق و غرب (هر یک با ۱۲ ستون) و چهار برج در چهار گوشهی بیرونی تالار و یک رشته اتاق نگهبانی در جنوب. بنای آپادانا به دست داریوش بزرگ آغاز شد و در زمان خشیارشا به اتمام رسید. سطح این کاخ نزدیک به سه متر از کف حیاط آپادانا و کف دروازهی همهی ملل بلندتر ساخته شده و در بیشتر قسمتها متکی بر سنگ تنهی کوه است. برای رفتن به درون این کاخ دو پلکان دو طرفی، یکی در سمت شمال چسبیده به ایوان شمالی و یکی در سمت مشرق و متصل به ایوان شرقی درست کردهاند. دیوارهای این پلکانها و پیشبستشان مزین به نقوش و کتیبههای باشکوهی است. از ۷۲ ستونی که روزی سقف آپادانا و ایوانهایش را بر پا میداشتهاند، امروز تنها ۱۴ عدد بر پا است که یکی از آنها (در شمال شرقی ایوان شرق) زیر نظر نگارنده بازسازی شده است. اما بر پایهی روایات سیاحان اروپایی و تصاویری که از تخت جمشید کشیدهاند میدانیم که در سال ۱۶۱۹ میلادی هنوز ۲۰ ستون بر پا بوده است و این تعداد در سالهای ۱۶۲۷ به ۱۹، در ۱۶۷۷ به ۱۸، در ۱۶۹۴ به ۱۷، در ۱۷۸۷ به ۱۵ و در سال ۱۸۴۱م. به ۱۳ عدد کاهش یافته که از آن تاریخ به بعد، دیگر ستونی فرونیفتاده است (علیرضا شاپور شهبازی، راهنمای مستند تخت جمشید، بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد، انتشارات سفیران، تهران، ۱۳۸۴، ص ۶۶).
کاخ تچر
از نخستین کاخهایی که بر روی صفهی تخت جمشید بر آوردند بنایی بود در جنوب غربی آپادانا و رو به جنوب، یعنی به سمت آفتاب. این بنا در یکی از کتیبههای منقور بر آن تَچَر خوانده شده است و در کتیبهای دیگر از همان بنا هدیش و امروز به «کاخ داریوش» و یا «تچر» معروف است. کلمهی تچر در زبان فارسی مانده و به صورت «تَجَر» و یا «طَزَر» در آمده است و آن را «خانهی زمستانی» معنی کردهاند ولی هیچ دلیلی که برساند این بنا سرای زمستانی داریوش بوده است در دست نیست (علیرضا شاپور شهبازی، راهنمای مستند تخت جمشید، بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد، انتشارات سفیران، تهران، ۱۳۸۴، ص ۱۴۴). تالار کاخ اختصاصی داریوش، یعنی همان تچر، برای خود جهانی دارد. به این دلیل که درگاهها، نیمدرها و طاقچههای این کاخ مانند بقیهی جاهای تخت جمشید صیقلی هستند، این کاخ به تالار آئینه نیز معروف بود. این کاخ عبارت بود از یک تالار با ۱۲ ستون سنگی در وسط، و ایوانی در جهت جنوبی و تعدادی اطاقهای کوچک در سه جهت دیگر برای خواب و استراحت و نظافت و استحمام و رختکنی و سایر کارهای اختصاصی. در درگاه جنوبی تالار که به سمت ایوان باز میشود نوشتهای است بر بالای نقش شاه که مضمون آن این است:
«داریوش شاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسب هخامنشی این تچر را بنا کرد».
یادگارهای فراوانی که بسیاری از آنها با خط ثلث و نستعلیق عالی نوشته شده و جنبهی تاریخی دارد، بر سنگهای این کاخ و در درون نیمدرها دیده میشود و خود این نقوش تالار را به منزلهی موزهای از مجموعه خطوط قرون مختلف در آورده است. جالبترین و تاریخیترین نوشتهها مربوط به شاهپور سکانشاه، شاهزادهی ساسانی به خط پهلوی و امیر عضدالدوله دیلمی و فرزندش ابوالنصر (به خط کوفی) و سلطان ابراهیم نوهی امیرتیمور (به خط ثلث) و سلطان علی فرزند سلطان خلیل آق قوینلو (به خط نستعلیق) است.
کاخ هدیش
تا چندی پیش همهی مورخان هنر و باستانشناسان، این کاخ را تمام و کمال ساختهی خشیارشا میدانستند ولی در سال ۱۹۷۹م. نویسندهی این سطور نوشتهای بر بالای چتر خشیارشا، منقوش بر جرزی در گوشهی شمال شرقی «هدیش» -که وارونه فرو افتاده بود- پیدا کرد که در آن به جای خشیارشا، «داریوش شاه» نوشته شده است، یعنی ثابت شد که این کاخ هم، به دست داریوش آغاز شده بوده و به دست پسرش خشیارشا به انجام رسیده است. به هر حال کاخ «هدیش» منسوب به خشیارشا بر سینهی سنگ و در جنوب صفه ساخته شده و کف آن از سطح دشت نزدیک به ۱۸ متر بلندی داشته است (علیرضا شاپور شهبازی، راهنمای مستند تخت جمشید، بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد، انتشارات سفیران، تهران، ۱۳۸۴، ص ۱۶۲ و ۱۶۳). هدیش مشتمل بر یک تالار مرکزی با ۳۶ ستون و یک ایوان ۱۲ ستونی در شمال و یک ایوان باریک سرتاسری در جنوب و تعدادی اطاقهای کوچک در مشرق و مغرب برای استراحت و دفتر کار و امور دیگر بوده است. سنگها و حجاریهای نفیس این بنا که در شفافیت و زیبایی دست کمی از سایر حجاریهای تخت جمشید نداشته و بلکه در بعضی موارد برتر و متنوعتر هم بوده است، بر اثر آتشسوزی مهیب، آسیب فراوانی دیده و خرد شده است و میتوان به خوبی دریافت که آتشسوزی با شدت هر چه تمامتر در نابودی این کاخ ظریف که در بلندترین جای صفه قرار گرفته، موثر واقع شده تا آنجا که سنگها را گذاخته و به کلی متلاشی کرده است. بر اثر این آتشسوزی بسیاری از درگاهها ریخته و آنهایی هم که سر پا مانده، پوسیده و ریختگی زیادی پیدا کردده و نقشهایش محو شده است.
کاخ سهدری
در مرکز کوشک شاهی تخت جمشید، کاخ کوچکی قرار دارد که توسط سه درگاه و چند راهرو به کاخهای دیگر راه مییابد و از این جهت آن را «کاخ مرکزی» و یا «سهدری» میخوانند که آن را دروازهی شاهان نیز گفتهاند. چون بر پلکانهای آن، نجبای کشور را نقش کردهاند که به وضعی دوستانه و غیررسمی، برای دیدار فرمانروا میروند و نیز به سبب نوع استفاده و موقعیت کاخ، گاهی آن را «تالار شورا» نیز نامیدهاند. پیشتر بنای این کاخ را به داریوش بزرگ نسبت میدادند، امام دلایلی در دست داریم که ساخت کامل آن توسط اردشیر یکم صورت گرفته بوده است (علیرضا شاپور شهبازی، راهنمای مستند تخت جمشید، بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد، انتشارات سفیران، تهران، ۱۳۸۴، ص ۱۳۳). تالار مرکزی دارای سه در نسبتا بزرگ و وسیع است. بر درگاه شرقیاش ۲۸ تن نمایندهی ۲۸ کشور، که شاهنشاهی بزرگ هخامنشی را تشکیل میدادهاند، نقش شده است در حالی که تخت شاهی را بر روی دست دارند. داریوش بزرگ و ولیعهدش خشیارشا بر روی تخت قرار گرفتهاند. ولیعهد بر طبق معمول پشت سر شاه ایستاده و داریوش بر فرازگاه نشسته است. تالار کاخ مرکزی دارای دو ایوان ستوندار در جهت شمالی و جنوبی بوده که دور آن ایوانها، سکوهای سنگی گذاشته بودند. پلکان ورودی کاخ از شاهکارهای هنر حجاری تخت جمشید است. در یک طرف سرداران و بزرگان پارسی و در طرف دیگر مادیها با لباس رسمی نشان داده شدهاند که به طور جمعی برای بار میروند. نقشها در نهایت ظرافت و استادی حجاری شده و تنها محلی است که پارسیها و مادیها هر کدام جدا از هم در یک سمت پله نمودار شدهاند.
کاخ صد ستون
دومین کاخ تخت جمشید از حیث وسعت، بنای شکوهمندی است در مشرق حیاط آپادانا که تالار مرکزی آن صد ستون سنگی (ده ردیف ده ردیفه) داشته است و از این روی آن را «صد ستون» خواندهاند. اشمیت آن را «تالار تخت» نامید زیرا که وی یک صد ستون دیگر، اما بسیار کوچکتر، در میان دستگاه خزانه کشف کرده بود، اما چون نام «صد ستون» بسیار مشهور و از قدیم الایام معمول بوده است، ما نیز همان را به کار میبریم (علیرضا شاپور شهبازی، راهنمای مستند تخت جمشید، بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد، انتشارات سفیران، تهران، ۱۳۸۴، ص ۲۰۴). این کاخ بزرگترین تالار پذیرایی است و ۴۹۰۰ مترمربع مساحت و صد ستون سنگی به ارتفاع ۱۲ متر داشته است، به طوری که دیده میشود تالار هشت درگاه سنگی ورودی و خروجی دارد، چهار درگاه شمالی و جنوبی وسیع و به عرض سه متر و هفتاد سانتیمتر است. بر بدنهی دو درگاه جنوبی، هر طرف چهارده تن که جمعا ۲۸ تن میشوند و هر کدام نمایندهی مردم یکی از کشورهای شاهنشاهی هخامنشی است مجسم گردیده است. آنها تخت شاهنشاهی را بر روی دستهای خود نگاه داشتهاند و گاهشاهانه که از زرناب بوده است در بالای تخت قرار دارد. در مشرق کاخ صد ستون و حیاط آن ساختمانهای خشتی بوده است که مهمترین آنها تالاری است با ۳۲ ستون و حد فاصل آنها با کوه خیابانی به درازای در حدود ۱۵۰ متر و پهنای ۵/۷ متر بوده است. دربارهی بناهای خشتی شرق این کاخ تصور میرود که شاید جایگاه نگهداری و توقف ارابهها و اسبان سلطنتی در روزهای سلام و بارعام بوده است.
کاخ ج
در شرق «کاخ خشیارشا» محوطهی روبازی وجود دارد که اشمیت در آن چند قطعهی شکستهی زیر ستون، قلمه و سنگ کنده کاری شده یافت و از همین روی برخی این محوطه را محل یک کاخ فرض کردهاند و آن را «کاخ ج» خواندهاند. در زیر این محوطه، چند رشته دیوار موازی از خشت خام یافتهاند که فضای میانشان از خاک و خرده سنگ و تکه سنگهای تراشیدهی دور ریختنی و به در نخور پر شده بوده و هیچ اثری از زندگی مداوم در آنها یافت نشده است (علیرضا شاپور شهبازی، راهنمای مستند تخت جمشید، بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد، انتشارات سفیران، تهران، ۱۳۸۴، ص ۱۶۷).
کاخ ه
پلکان منقوشی که از دو جانب به «کاخ ه» راهبر است اکنون حالتی نیمه ویران دارد. طرح نقش اصلی آن متشکل بوده است از دور گروه نیزهدار پارسی –هر گروه شانزده نفر- مقابل یکدیگر و در دور سوی کتیبهای به زبان فارسی باستان، پشت سر هر گروه، همان کتیبه باز تکرار شده است. همهی این کتیبهها، درست مانند کتیبهی اردشیر سوم بر پلکان غربی تچر داریوش هستند و از این جهت بدیهی است که پلکان کنونی جنوب حیاط تچر، در زمان اردشیر سوم ساخته شده اما دلیلی در دست نیست که ثابت کند خود اردشیر سوم دستور نصب این پلکان را در این محل داده است. اشمیت و دیگران متوجه شدهاند که محل اصیلی این پلکان منقوش، نه اینجا بلکه در جنوب «کاخ ج» بوده و اردشیر سوم این پلکان منقوش را بر ساختمان دیگری –یعنی «کاخ ج»- افزوده بوده اما بعدها قطعات منقوش را از دیوار جنوبی این کاخ کنده و به حیاط تچر آورده و در دیوار شمالی «کاخ ه» نصب کردهاند (علیرضا شاپور شهبازی، راهنمای مستند تخت جمشید، بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد، انتشارات سفیران، تهران، ۱۳۸۴، ص ۱۵۸ و ۱۶۰).
خزانهی تخت جمشید
در شرق قسمت اصلی حرمسرا و جنوب کاخ صد ستون، بقایای دستگاه ساختمانی بزرگی مییابیم که با دیواری ستبر احاطه شده و با خیابانهای پهنی از همهی بناهای اطرافش سوا شده است. این آثار، بازماندهی گنجینهی بزرگ تخت جمشید است که اسکندر آن را تاراج و به آتش کشید. ریخت اصلی این بنا همواره ثابت نبوده و از همان آغاز کار در طرحش دست بردهاند. تا آنجا که ما دریافتهایم، یکی از نخستین بناهایی که روی صفه ساخته شد و گویا مدتی هم از آن به عنوان ساختمانی اداری استفاده میکردند، «خزانهی اصلی» داریوش بود که در جنوب شرقی تخت جای داشت و چون دژی مستطیل شکل –به طول ۱۲۰ و عرض ۶۰ متر- با دیواری ستبر و خشتی و یک رشته سراهای سربازی محاط میشد. این بنا یک در داشت که در وسط دیوار غربی، نزدیک به محل کتیبههای پیبنای داریوش، باز میشد (علیرضا شاپور شهبازی، راهنمای مستند تخت جمشید، بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد، انتشارات سفیران، تهران، ۱۳۸۴، ص ۱۹۴). خزانهی تخت جمشید مجموعهی مفصلی است مشتمل بر دو تالار بزرگ، با ۹۹ ستون و دیگری با ۱۰۰ ستون و تعداد زیادی اتاق و راهرو و چند حیاط با ایوانهایی به وسعت حدود ده هزار متر مربع که بین سالهای ۱۳۱۴ و ۱۳۱۸ خورشیدی خاکبرداری شده و آن را محل نگهداری شمشها، ظرفها، اثاثیه، سلاحها، سکههای زر و سیم و سایر اشیاء قیمتی دانستهاند. در یکی از ایوانها، سنگ نگارهای از داریوش بزرگ با ولیعهدش خشیارشا در جامهی رسمی دیده میشود که بر صندلی زرین نشسته است و یکی از بزرگان ماد گزارشی میدهد. پشت سر ولیعهد، بزرگان و ملازمان دربار قرار گرفتهاند که فقط قسمتی از حجاری آنها باقی مانده و بقیه شکسته و از بین رفته است ولی سنگ نگارهای سالمتر نظیر آن، در ایوان جنوبی همین حیاط به دست آمده که به موزهی ایران باستان منتقل شده است.
چاه سنگی
در دل کوه رحمت، مهر و یا میترا یک چاه عمیق با دهانهی پهنی کنده شده است. از حوضچهی سنگی پشت چاه که در کوه تراشیده شده و از فرورفتگیهایی که در لبهی شمالی و جنوبی چاه وجود دارد چنین استنباط میشود که توسط حیوان یا وسیلهی دیگری آب را از چاه بیرون میکشیدند و در حوضچه میریختند و آب از آنجا توسط مجرای سنگی که در کوه کندهاند به محوطهی کاخها میرفته است. خاک درون چاه را تا حدود ۲۴ متر خارج کردهاند ولی به واسطهی وجود سنگهای بزرگی که هنگام انهدام تخت جمشید یا پس از آن به تدریج در چاه افتاده است، نتوانستند آن را به خوبی پاک کنند و به عمق اصلی آن برسند. نظیر این چاه، سه چاه عظیم دیگر در دامنهی کوه رحمت شمال تخت جمشید و خارج از آنجا، کنار جادهی شیراز به تهران در کوه پیدا شده که به مرور زمان با خاک پر شدهاند.
حرمسرا
طرح این کاخ، به شکل حرف L لاتین و یا یک زاویهی قائمه، متشکل از دو ساقهی مستطیلی است که یک شاخهی آن در قسمت غرب، یعنی در جنوب کاخ خشیارشا واقع شده و به «قسمت غربی حرمسرا» معروف است و شاخهی دیگر آن در غرب خزانه و شرق «کاخ ج» جای دارد و همان است که هرتسفلد و کرفتر آن را بازسازی کردهاند و اکنون موزهی تخت جمشید و کتابخانه و محل اداری است. علت این که این بنا را «حرمسرا» نامیدهاند این است که گرداگرد آن را دیواری کلفت احاطه کرده بوده است و تنها مدخل کوچکی از سوی شمال غربی داشته، یعنی مورد استفادهی این بنا طوری بوده که ورود غریبه به آن روا نبوده است (علیرضا شاپور شهبازی، راهنمای مستند تخت جمشید، بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد، انتشارات سفیران، تهران، ۱۳۸۴، ص ۱۶۸). این مکان محل اسکان زنان سلطنتی و گماشتگان آنان را تشکیل میداده است. نقش و طرح این تالار همانند تالار کاخ تچر است، با این اختلاف که نیمدرهای این تالار بر خلاف تالار تچر که رو به جنوب و آفتابگیر است، رو به شمال و بر خلاف جهت تابش آفتاب ساخته شده است. در سال ۱۳۱۱ یک لوحهی سنگی به خط میخی و به اندازهی ۵۲ سانتیمتر در ۵۸ سانتیمتر در اینجا پیدا شد که بر روی آن ۴۸ سطر خط میخی به فرمان خشیارشا نوشته شده است. در این سنگ نوشته خصوصیاتی از برگزیده شدن وی به ولایتعهدی و شاه شدن خشیارشا از بین برادران دیگر و شرح زنده بودن پدر و نیای داریوش بزرگ هنگامی که داریوش به سلطنت رسیده نوشته شده است. بر روی سنگ بدنهی ایوان شمالی تالار، چند تصویر مربوط به عهد ساسانی دیده میشود که طراح چیرهدست زمان با نوک سوزن آن را حکاکی کرده است. در این تصاویر شاه ساسانی بر اسبی سوار است و این نقش اطلاعات جالبی از وضع لباس و تزئینات ساز میدهند که در نقوش برجستهی نقش رستم، آن جزئیات را نمیتوان تشخیص داد. در کف اتاقها نمونههای کفسازی قرمز خوش رنگ دیده میشود، درگاههای تالار با نقشهایی همانند تصاویر درگاههای کاخ تچر حجاری شده است.
تخت جمشید اثری از قدرت و سیطرهی شاهان هخامنشی بر در جهان بوده که بررسی هر چه دقیقتر آن به ما در شناخت شکوه و جلال معماری ایرانی یاری خواهد رساند.
- کیفیت